عزیزم خیلی وقته دردی مونده روی دلم .. می خوام

راز عشقموواسه همه بگم و برم .. یادم میاد روزایی

که بهم قول دادی زیاد ولی زدی زیر قولت گفتی برو

منم میام ..باشه درو ببند برو بیرون بذار تنها باشم توی

تلاطم بغض ثانیه ها رها باشم دستات مال من بود ولی

قلبت بود از من جدا .. چه شبهایی به خاطرت نشستم ..

وای خدا...

می خوای بری به درک پس از یادمم برو ..یادت میاد

رفتی گریه کردم گفتم نرو.. حالا من میرم و تو هم تنها

باش با دل خودت ببین چی کار کردی که باز تو رو برد

از یاد خودت..

تمام فکرم توی چشمای توی بود ..کاشکی الان دستات

تو دستای من بود .. تمام مردم این شهر به من آواره

می گن تو این سکوت سرتاسر مرگو به همراه دارن...

همیشه نفرین من به راهته به دل سیاه تو نگاهته

تا ابد فقط میگم خداخدا کی میشه از دل تو دلم جداشه

میدونم همش دروغه عشق تو میدونم چقدر شلوغه دل تو

الاهی خونه خرابت ببینم تا ابد توی عذابت ببینم

دیگه از نبودنت نمی سوزم دیگه حتی چش به در نمی دوزم

برو اصلا با این یاد دلم دیگه نمی خوامت باهات نمی مونم

دیگه حتی نمی خوام اسمتو فریاد بزنم

مثل عاشق تو کتابا عشقتو داد بزنم

بترس از اون روز که با من چش تو چش بشی .. من تو فکر تو

بودم تو بودی تو فکر کی ..؟ خیلی ساده از من گذشتی من ساده تر

می گذرم ..مثل قبل از نبودنت تو خودم نمیشکنم ...

میشنوم صدای که هیچ وقت تو نشنیدی ..صدایی که می گفت

تو از جدایی میترسیدی.. آره میترسیدم ولی حالا می گم بی خیال

حرف تکراری شده یه حرف جدید بیار...یه حرف جدید بیار....

کاش میشد ببینمت بهت بگم دیگه از دیدن تو سیر دلم

کاش میشد دیگه چشام نبیننت از درخت غم دیگه تورو نچیننت

کاش میشد چشماتو گریون میدیدم تو تنهایی و غم دل تورو خون میدیدم

کاش میشد غم چشام بارون کنه صدای غم دلم آبادیتو داغون کنه...

داغون کنه ...